درحالی والدین تصور دارند کودکان باید پس از بازی کردن به نتیجه اخلاقی برسند که اساسا بازی باید آزادانه و با اشتیاق از سوی خود کودک انتخاب شود و ایجاد احساس خوشایند در کودک و نه کسب نتیجه اخلاقی هدف از بازی باشد.
به گزارش ایسنا، اگرچه ارائه تعریف دقیق و جامع “بازی” از منظر روانشناسی به شکلی که مرز آن را با سایر فعالیتهای انسان جدا کند، دشوار است اما می توان گفت برای اینکه فعالیتی “بازی” نامیده شود، پنج ویژگی برای آن در نظر گرفته می شود.
درواقع بازی باید دارای انگیزه درونی باشد و آزادانه انتخاب شود نه اینکه پدر و مادر سعی داشته باشند به زور و برای کسب نتیجه کودک را به انجام بازی وادار کنند. همچنین بازی باید حس خوشایندی به کودک دهد و کودک برای کسب حس لذت و شادی مشتاق انجام بازی باشد. از سوی دیگر واقعیت گریزی از جمله ویژگیهای اصلی بازی محسوب می شود و کودک باید به لحاظ جسمی و روانی درگیر بازی شود.
هدف از بازی در خودش نهفته است. بازی باید تنها به علت رضایت حاصل از انجام آن صورت پذیرد. اگر کودکان وادار شوند یا حتی با ملایمت زیر فشار بازی کردن قرار گیرند ممکن است هیچ گاه به فعالیت تعیین شده به چشم بازی نگاه نکنند.
بازی و تخلیه انرژی
بازی سبب تخلیه انرژی کودک میشود. کودکان از انرژی وافری برخوردارند که اگر تخلیه نشود اختلال ایجاد میکند.
از سوی دیگر بازی از راه ایجاد توهم قدرت و کنترل در کودک اضطراب عینی کودک را کاهش میدهد. کودک با وسایل بازی چیزهایی میسازد و وسایل کوچک زندگی درست میکند.
بازی کودک فعالیتی است برای کسب شادی و لذت، نه برای به دست آوردن نتیجه
بازی کودک فعالیتی برای کسب شادی و لذت و نه به دست آوردن نتیجه است. یکی از تصورات مخربی که به والدین القا شده و حالا می خواهند این تصور را به بچههایشان انتقال دهند، این است که بازی به منظور رسیدن به نتیجه انجام می شود.
ما از کودکی یاد گرفتهایم که هر کاری باید نتیجهای داشته باشد و اصولاً در بازی و هر کاری به نتیجه فکر میکنیم؛ در حالی که بازی باید برای بچه خوشایند باشد تا کودک با احساس خوشی که به بازی دارد آن را فارغ از نتیجه انجام دهد.
از سوی دیگر کودک باید به لحاظ جسمانی روانی یا هر دو درگیر بازی شود؛ نه اینکه منفعل باشد یا به آنچه روی میدهد بیاعتنا باشد.
نقش همبازی شدن والدین با بچهها در تربیت مناسب فرزند
مشارکت والدین در بازی می تواند نقش بازی را در تربیت پررنگ تر کند. لذتی که بچهها به هنگام همبازی شدن با والدین احساس می کنند وصف ناشدنی است.
گاهی والدین به جهت اجبار و اصرار کودکان تن به بازی می دهند و گاهی هم با میل و رغبت این کار را میکنند. میل و رغبت والدین نیز به دو شکل ابراز میشود. گاهی کودک پیشنهاد داده و والدین با روی باز از آن استقبال می کنند و گاهی هم خود والدین پیشنهاد بازی می دهند، گاهی یکی از والدین در بازی با کودک مشارکت می کنند اما گاه هر دوی آنها با کودک، بازی می کنند. این نوع بازی را باید از تأثیرگذارترین بازی ها دانست.
بر اساس اطلاعات درج شده در کتاب «خشت اول؛ از چهار تا هفت سالگی» که زیر نظر موسسه فرهنگی منادی تربیت وابسته به وزارت آموزش و پرورش منتشر شده است، کودکان نسبت به کسانی که اجازه بازی فعال به آنها می دهند رفاقت ویژهای دارند. البته آنها با بزرگترهایی که خودشان هم در بازی فعال کودکان شرکت می کنند هم رابطه ویژهتری را برقرار میکنند. یکی از دلایل علاقه شدید کودکان به بازیهای ساکن مثل بازیهای رایانهای به ویژه در سنین پایین ممنوعیت بازیهای فعال در خانه است.
به هنگام بازی با بچهها خشن برخورد نکنید
برخورد تند و خشن والدین با کودکان در هنگام بازی ترس و دغدغه را در وجود آنها تولید می کند. این اضطراب لذت بازی را از آنها می گیرد. کسانی که این ترس و دغدغه را در کودک تولید میکنند در نگاه او دوست محسوب نمیشوند و کودکان با چنین افرادی میانه خوبی نداشته و از آنان فراری هستند.
بچهها از بازیهایی که خودشان انتخاب میکنند لذت میبرند
بچهها از بازیهایی که خودشان انتخاب می کنند لذت میبرند. بازی ایی که به زور بر کودکان تحمیل میشود برای آنها جذابیت چندانی ندارد. یکی از دلایل گوش ندادن به حرفها لجاجت، بهانهگیری و رفتارهایی شبیه به این محروم شدن از بازیهای مورد علاقه و تحمیل شدن بازیهایی است که کودک علاقهای به آنها ندارد.
بازی طبیعی مهم است؛ بچهها عاشق بازی با وسایل واقعی هستند
ممکن است یک بچه چند ماهه با یک وسیله خیلی ساده روزها و هفتهها بازی کند و خسته هم نشود اما همین که کودک راه رفتن را یاد بگیرد و روی پای خودش بایستد آرام آرام نیاز به تنوع در بازیها را میتوان حس کرد. در اینجا ضرورت آشنایی پدر و مادر با انواع و اقسام بازیهای کودکان خود را نشان می دهد. بچهها به شدت بازی با اشیا واقعی را دوست دارند. مثلاً آنها بیش از آنکه دوست داشته باشند با ظرفهای اسباب بازی بازی کنند علاقه دارند با ظرفهای داخل آشپزخانه بازی کنند. بازی با تلفن یا رادیوی قدیمی برای بچهها جذاب تر از بازی با تلفن یا رادیوی اسباب بازی است.
از سوی دیگر بازیها هر اندازه طبیعی باشند برای کودکان جذاب ترند. بچهها خاک و گل را بر خمیر ترجیح می دهند. آنها دوست دارند به جای اینکه با آجرهای پلاستیکی خانه درست کنند با خاکی که خودشان گل کردند خانه بسازند. کودکان از بازی کردن در کنار یک نهر آب خیلی بیشتر از بازی در تشت آب لذت میبرند.
بچه ها در بسیاری از بازیهای جدید تنها یک یا چند دکمه را فشار می دهند و از حرکاتی که پس از فشار دادن دکمه تولید می شود لذت می برند. کودکان به صورت طبیعی از بازیهایی که اثر خودشان را در آن می بینند بیشتر استقبال می کند اما بازیهایی که نقش بچهها فشار دادن یک دکمه و تماشا کردن آن است آنها را زود خسته می کند.
دسته جمعی و رقابتی بودن بازی مهم است
بازی باید قابلیت همکاری با دیگران داشته باشد یا جمعی انجام شود. برخی از بازیها مثل لی لی رقابتی هستند و برخی هم مثل ساختن یک خانه با همکاری یکدیگر انجام می شوند. این بازیها در کنار بازیهای رقابتی در رشد تربیتی کودکان تأثیر ویژهای دارد. بچهها در این بازیها روحیه سازش و همکاری با دیگران را پیدا می کنند. لذتی که کودکان از این بازیها می برند متفاوت از بازیهای فردی است.
بچه ها دوست دارند بازیشان در معرض دید دیگران به ویژه بزرگترها باشد. این حس تنها در سنین کودکی با کودکان مان نیست. آنها وقتی به نوجوانی و جوانی هم می رسند دوست دارند بازیشان در معرض دید دیگران باشد.
بازیهای فردی و عدم آشنایی کودک با مفهوم «شکست»
کودک به چشیدن طعم پیروزی و شکست به معنای رقابتی آن هم نیاز دارد. کودکانی که تنها و فردی به به بازیهای فردی یا مشارکتی میپردازند با مفهوم شکست آشنایی پیدا نمی کنند. به همین دلیل هم در مواردی که مجبور هستند وارد رقابت شوند دچار مشکلات جدی میشوند.
اصلی ترین مشکل این کودکان نداشتن ظرفیت شکست است. شکست برای این کودکان به قیمت شکست در روحیه و نشاط تمام میشود. اگر کودکان شکست را در بازیهای رقابتی را بچشند آماده مواجهه با شکست در سنین بالاتر هم میشوند.
کودکان ما در اولین بازیهای رقابتی به جهت شکستی که از رقیب می خورند ناراحت شوند اما نباید این ناراحتی والدین را نگران کند. اگر به درستی با این ناراحتیها برخورد شود کودک آرام آرام آب دیده شده و قدرت مواجهه با شکست را پیدا میکند.
بازی بیرون از خانه برای بچهها مهم است
بچهها همان اندازه که در داخل خانه بازی کنند باز هم جای بازیهای بیرون از آن را برایشان نمی گیرد. بازیهایی که در آن بچههای هم سن و سال با هم بازی میکنند نشاطی به کودک می دهد که در بازیهای خانگی نیست. گرایش کودکان به بازیهای بیرون از خانه عیب نیست آنچه عیب محسوب میشود عادت افراطی به محیط بیرون از خانه است به گونهای که کودک دوست داشته باشد دائم بیرون از خانه و یا بچههای دیگر باشد. بازی کردن با کودکان دیگر در محیط بیرون از خانه به اجتماعی شدن کودکان ما کمک میکند. کودکان تجربه کردن را دوست دارند به همین دلیل هم دوست دارند اسباب بازیهایشان را خراب کنند تا ببینند چه اتفاقی میافتد. آنها دوست دارند از درون اسباب بازی با خبر شوند اشتباه کردن و پس از آن فکر کردن و بعد از آن هم اصلاح کردن اشتباه لذت بازی را برای کودک بیشتر می کند.
سه منبع مهم اسباب بازی؛ فروشگاه، محیط منزل و طبیعت
فروشگاه، محیط منزل و طبیعت سه منبع مهم برای تامین اسباب بازی کودک محسوب میشوند. محیط منزل یعنی هر چیزی که در خانه هست بهترین اسباب بازی برای کودک است. برای مثال همه دور ریختنیها، حتی ظروف داخل کابینت همراه با یک چارچوب مشخص و حمایت و هدایت پدر و مادر اسباب بازی محسوب میشوند.
همچنین طبیعت یک منبع بی انتها و بی زبان اسباب بازی است. هر چه که در طبیعت هست بهترین اسباب بازی است. این در حالی است که در بهترین حالت در فروشگاههای اسباب بازی کمتر از ۴۵ درصد نیازهای بچهها جواب داده میشود.
انتهای پیام
- کد خبر 12774